سه‌شنبه، خرداد ۱۴، ۱۳۸۱

به نام خدا

خوش به حال هر كس ‚ كه در حركت است . در حركت براي رسيدن به هدف! هدفي هر چند كوچك!
خوش به حال پرنده ي مهاجر ! مي داند براي چه پرواز مي كند! به كجا مي رود!
كي بايد برود و شايد كي مي رسد! خوش به حال او كه سفري هدفمند دارد .
مي رود و ميرود تا برسد به سرزمين موعودش!
اما! براستي مي داند كه چه مي كند؟ چه كسي مي داند چرا او سفر مي كند؟
شايد خود او هم نمي داند كه چرا پرواز مي كند؟ مگر مي شود؟؟ شايد هم دنبال زندگي مي گردد!از شمال به جنوب‚ از جنوب به شمال ! مي گردد و مي گردد و مي گردد تا بلكه رد پاي آن را بيابد!
ولي نه! زندگي در جريان است. مثل باد‚ مثل آب و حتي مثل پروازخود او!!
نكند در جستجوي گم شده اي است؟ گم شده اي كه تمام فكر و ذكر او را به خود مشغول كرده
و باعث مي شود تا آخرين نفس ها پراز كند !
اگر اين گونه است چرا اجدادش نيز سفر مي كردند؟ آيا آنها هم گم شده اي داشتند كه نيافتند؟
اگر در مهاجرت پرندگان مهاجر ‚ يكي از آنها را نديديد ‚ يقين بدانيد به سرزميني رفته كه بسيار دور است . دور تر از ابرها ! حتي دورتر از آسمان ! شايد گم شده اش آنجا باشد!!

هیچ نظری موجود نیست: