پنجشنبه، آذر ۱۲، ۱۳۸۸

سنگهای سرگردان

سنگهای سرگردان جاده ها، همیشه منتظر پاهایی هستند که لنگ می زند!!

جمعه، آبان ۱۵، ۱۳۸۸

ایمیل هم ممنوع؟؟

آزادی مطلق یعنی هر وقت خواستند حتی جلوی ایمیل زدن مردم را هم بگیرند. چند روزی جی میل و ... از دسترس کاربران داخلی ایران( و شاید تهران، نمی دانم) خارج شده بود که البته عنایات فیل تر(!!!) کنندگان شامل حال کاربر ها شد و ایمیل از اسارت گریخت!
عجب حکایتی داریم با این آزادی مطلق!!

پنجشنبه، مهر ۳۰، ۱۳۸۸

قیمت ...؟!

قیمت نان در کمتر از یک سال دو برابر شد!
قیمت آب و برق و گاز و ... می خواهد واقعی شود!
و....

همه چیز گران می شود الا قیمت بی مقدارآدمها!! قیمت و بهای انسانها چه زمانی واقعی می شود؟؟

جمعه، مهر ۰۳، ۱۳۸۸

وقتی...

وقتی هیچ چیز سر جای خودش نباشد اینگونه می شود:

زماني مردي بود كه يك دره پر از سوزن داشت . روزي مادر عيسي نزد او آمد و گفت :«اي دوست ، پيراهن پسرم پاره شده است و من بايد پيش از آن كه او به معبد برود آن را بدوزم . يك سوزن به من نمي دهي؟»
آن مرد سوزني به آن زن نداد ، ولي نطق غرايي درباره ي دادن و گرفتن براي او كرد تا پيش از رفتن پسرش به معبد براي او نقل كند!!!

از كتاب زيباي پيامبر و ديوانه - جبران خليل جبران

یکشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۸۸

عید فطر؟!

تا الان که ساعت نزدیک سه بامداد است تا آنجا که من جستجو کردم فقط سایت رهبر اعلام کرده که فردا عید فطر است. هیچ یک از افراد زیر فردا را عید اعلام نکرده اند(تا کنون که اعلام نکرده اند):
آقایان منتظری، صانعی،مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی، نوری همدانی، بیات زنجانی، موسوی اردبیلی!

جمعه، شهریور ۲۰، ۱۳۸۸

پنجشنبه، شهریور ۱۲، ۱۳۸۸

چهلم مرحوم محسن روح‌الاميني

بازتاب می نویسد:

مراسم چهلم مرحوم محسن روح‌الاميني از ساعت 14 تا 15:30 در مسجد ولي عصر، واقع در خيابان خالد اسلامبولي(وزرا) برگزار شد.

به گزارش خبرنگار «تابناك»، اين مراسم با حضور شخصيت‌هاي سياسي، لشکری و کشوری، از جمله دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام، رئیس سازمان صدا وسیما، دبير شوراي عالي امنيت ملي، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، وزرای سابق ارشاد و بهداشت و درمان، وزیر دفاع دولت دهم، اعضای هیات رئیسه و برخی از چهره‌های مطرح مجلس شورای اسلامی، رئیس دانشگاه تهران، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، رئیس سازمان بازرسی کل کشور، رئیس سابق مجلس شورای اسلامی،رئیس موسسه اطلاعات، مدیران ارشد مجمع تشخیص مصلحت نظام، مدیران رسانه‌ها همچون خبرگزاری های مهر و فارس و روزنامه جام جم و همچنین شخصیت‌ها و چهره های علمی و دانشگاهی مانند، مسئولین ،اساتید و دانشجویان علوم پزشکی و دانشگاه تهران،علوم پزشکی و دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه های صنعتی شریف،علم و صنعت و خواجه نصیر به همراه مدیران ستادی وزارتخانه های بهداشت و درمان و علوم تحقیقات و فناوری،جهاد کشاورزی، سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران،انستیتو پاستور ایران برگزار شد.

-------------------------------------

همه با هم برابرند، ولی بعضی ها برابرترند!


سه‌شنبه، شهریور ۱۰، ۱۳۸۸

صد سال تنهایی

سخن بسیار دارم برای گفتن. اما کلام من ناتوان است. بگذریم!

صد بار کتاب "صد سال تنهایی" را شروع کردم به خواندن. اما هرگز از چند صفحه ی اول جلوتر نرفتم. این بار تصمیم گرفتم این کتاب را برای همیشه کنار بگذارم و تلاش بیهوده نکنم!

و

قیصر امین پور:
مرد ماهی گیر طعمه هایش را به دریا ریخت
شادمان برگشت
در میان طور خالی
مرگ تنها دست و پا می زد!

چهارشنبه، مرداد ۰۷، ۱۳۸۸

کاش ...

کاش می شد کودکی های خود را در آغوش می گرفتم. حتی تصورش هم برایم آرامش می آفریند!

سه‌شنبه، تیر ۳۰، ۱۳۸۸

دو مطلب


مطلب اول:
می گویند کالاهای چینی را تحریم کنیم. چرا که چین کشوری کمونیست و ستمگر است. چندی پیش چند صد نفر مسلمان را به خاک و خون کشید. البته اگر مسلمان هم نبودند به نظرم چندان فرقی نداشت. به هر حال چین حقوق مردم خود را رعایت نمی کند و ... . حالا می گویند کالاهای چینی را تحریم کنیم. به اطرافم نگاه می کنم، این کامپیوتر و ساعت و موبایل و تلفن و .... همه چینی هستند! کجای این کالاها را تحریم کنیم؟ در بازار کامپیوتر تقریبا اکثر کالاها و قطعات چینی است. در مورد موبایل هم همین صادق است. کدام جنس چینی راباید تحریم کرد؟ اصلا می شود در کوتاه مدت وبه صورت ضرب العجل، تحریم را عملی کرد؟ کدام کالا می تواند تحریم شود؟

مطلب دوم:
با وجود این همه فشار، فیل تر کردن سایت ها و محدودیت های اعمالی حتی در دادن اینترنت پر سرعت به منازل، آیا می توان به توسعه ی دولت الکترونیک امید داشت؟ دولت هر گاه بخواهد محدودیت ها را افزایش می دهد. با این روند آیا توسعه در این بستر ممکن است؟ از وقتی که سرویس پیام کوتاه را قطع کرده اند تا کنون کسی درست و واضح و شفاف با مردم سخن گفته؟ آیا کسی بابت این هم نقصان عذرخواهی کرده؟ با این کیفیت بد ارائه ی خدمات ضروری دنیای متمدن امروز، آیا شاهد توسعه و پیشرفت در بخش دولت و تجارت الکترونیک خواهیم بود؟


یک جمله!

یک جمله و یک دنیا حرف:
علم خداوند، علت نیست!

شنبه، تیر ۲۷، ۱۳۸۸

نماز جمعه

نماز جمعه ی(شب از نیمه گذشته بهتر است بگویم دیروز) امروز تهران به امامت هاشمی رفسنجانی اقامه شد. هر کس در مورد وقایع یکی دو ماه اخیر اظهار نظر می کند. اینکه حقیقت پشت پرده چیست خدا می داند. یاد خیام افتادم که گفت:

قومی متحیرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
می ترسم ازآن که بانگ اید روزی
کای بی خبران! راه نه آن است و نه این




جمعه، تیر ۱۹، ۱۳۸۸

قلعه ی حیوانات

برای چندمین بار،"قلعه ی حیوانات" شاهکار جرج اورول را خواندم. واقعا بی نظیر است!

پنجشنبه، تیر ۱۸، ۱۳۸۸

مهدی آذریزدی

مهدی آذریزدی فوت کرد. ایشان کتابهای زیادی برای کودکان و نوجوانان نوشته است. کتابهایی مانند" قصه های خوب برای بچه های خوب"! من بارها و بارها این کتابها را خواندم و هر بار بیشتر لذت بردم. خدایش بیامرزد و روحش در آرامش باد!

http://www.iqna.ir/fa/news_detail.php?ProdID=431279

دوشنبه، تیر ۰۸، ۱۳۸۸

بادبادک باز

"اما حسن این طور نبود. چنان ناب و خالص بود که همیشه در کنارش خودت را قلابی می دیدی!"

از کتاب باد بادک باز

شنبه، تیر ۰۶، ۱۳۸۸

فیفا و مچ بند سبز

در بازی فوتبال ایران-کره ی جنوبی، چند بازیکن تیم ملی فوتبال مچ بند سبز بستند. البته این جریان برای نیمه ی اول بود و کار به نیمه ی دوم نکشید، چون بین دو نیمه مچ بنده ها باز شدند. پورحیدری گفت این کار برای نذر حضرت ابوالفضل بوده ولی مردم ما-به قول کروبی- از بیابان که نیامده اند! به هر حال فیفا به بازیکن ها گیر نداد. جالب اینجاست که فدراسیون فوتبال ایران به فیفا نامه نوشته و گفته که این بازکنان کار سیاسی کرده اند و ... حالا طبق قانون باید با آنها چه کنیم؟ این سوال عجیب است. فیفا از کنار این ماجرا گذشته اما فدراسیون ما، ول کن نیست!

پنجشنبه، تیر ۰۴، ۱۳۸۸

رجا نیوز!

بعضی روزنامه ها و نشریات و خبرگزاری ها آنقدر عجیب و غریب هستد که گاهی فکر می کنم به شعور خواننده ها توهین می کنند. نمونه ی بارز آن رجا نیوز است که بیشتر به مجله ی فکاهی شباهت دارد تا پایگاه اطلاع رسانی!

یکشنبه، خرداد ۳۱، ۱۳۸۸

انصاف و بی طرفی سیما؟

صدا و سیما آن قدر یک طرفه و جانب دارانه اخبار و گزارش ارائه می دهد که آدم را به تعجب وا می دارد! هیچ سخنی از حملات وحشیانه علیه مردم به میان نمی آید. چرا نمی گویند چگونه با مردم رفتار شده؟ بسنده کردن به چهار تا تصویر و مصاحبه و نتیجه گرفتن بسیار بی انصافی است! آزاده بود ن از سخت ترین کارهاست که صداو سیما آن را رعایت نمی کند.

یک پیشنهاد

یک پیشنهاد دارم!
با توجه به روند عجیب و غریب فیل تر کردن سایت ها، پیشنهاد می کنم کلا اینترنت را در ایران تعطیل کنند تا خیال همه راحت شود! در این صورت دیگر کسی به فکر گذشتن از این همه مانع نخواهد بود. برای ایمیل هم که خدا کبوتران را از ما نگرفته. برای سایر موارد هم در زمان مقتضی فکری برای شان خواهیم کرد!!

شنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۸۸

وای به روزی که...

وای به روزی که ایمیل ها راهم در زندان کند. درست مثل حالا که با هزار ترفند می توانم ایمیلم را چک کنم! وای به روزی که ....

فضای سنگین کشور

امروز جمعه رهبر، خود نماز جمعه ی تهران را اقامه کرد. کمی از فضایل هاشمی رفسنجانی گفت و در ادامه اذعان کرد تفکراتش به احمدی نژاد نزدیک تر است. کروبی هم گفته فردا ساعت 16 طرفدارانش به میدان انقلاب بیایند. گویی هواداران موسوی هم قصد چنین کاری را دارند. اس ام اس همچنان قطع، کیفیت اینترنت پایین ... است. خلاصه جو کشور بسیار سنگین شده. احساس می کنم این فضای سنگین و مه آلود مردم را تا حدی افسرده کرده و آنها را در سردرگمی و گنگی عجیبی فرو برده.

خیلی ها بیست و دوم خرداد را حماسه ای می دانند و خود را ...! آیا در انتخابات بعدی مشارکت مردم در رای دادن به همین اندازه خواهد بود؟؟!!

پنجشنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۸

دولت الکترونیک

این روزها دولت نشان داده که در حیطه ی ارتباطات الکترونیکی و IT فوق العاده قدرتمند(!!!!) است و نیز به حقوق ابتدایی و مدنی مردم بسیار پایبند است!!!

چهارشنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۸۸

مخابرات

چرا مخابرات پاسخگوی وضعیت اسفبار ارتباطات نیست؟ باز هم تلفن های همراه از کار افتاده! یک هفته است که پیامک ها هم کار نمی کند! مخابرات پول کدام خدمات را از ما می گیرد؟ واقعا خجالت آور است. هیچ کس هم به روی خودش نمی آورد. این چه دولتی است که برای رسیدن اهداف خود از هیچ کاری فروگذار نیست! نمایندگان مردم در مجلس چه می کنند؟ مگر آنها نماینده ی مردم نیستند؟ چه کسی به دادخواهی مردم پاسخ می دهد؟؟

به کجا چنین شتابان؟

تلفن همراه کار نمی کند!
اس ام اس چند روزی است که قطع است!
ویزای خبرنگارهای خارجی تمدید نشده!
ابطحی و .... را دستگیر کردند!
چند نفر -------!

!!!


؟؟

سه‌شنبه، خرداد ۲۶، ۱۳۸۸

مشتر گرامی، دسترسی ...

این روزها بارها و بارها با امثال این تصاویر مواجه می شویم:






.

خس و خاشاک

محمود احمدی نژاد دیروز کسانی را که در اعتراض به نتیجه ی انتخابات به خیابان ها آمده بودند خس و خاشاک نامید و گفت اینها دو سه هزار نفر هم نیستند! همین خس و خاشاک امروز تبدیل به جمعیتی میلیونی شد که با راهپیمایی آرام ابهت خود را نشان داد. چرا باید با مخالفین خود این گونه رفتار کنند؟ اس ام اس را از کار انداختند، اینترنت را دچار اختلال کرده ا ند، موبایل ها را به تناوب از کار می اندازند، برای شبکه های تلویزیونی ایجاد نویز می کنند!! تا کجا می خواهیم پیش رویم؟؟ آدمهای چماق بدست را روانه ی مردم می کنند تا آنها را مورد مهرورزی قرار دهند و بعد می گویند مردم خودشان با آشوبگران مقابله کردند!!

یکشنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۸

912.....!!

تصحیح می کنم: پیش شماره ی 912 هم از کار افتاد!!!!!

نتیجه ی انتخابات: محمود احمدی نژاد...

بالاخره نتایج نهایی شمارش آراء اعلام شد و محمود احمدی نژاد دوباره به ریاست جمهوری ایران رسید. سیستم اس ام اس ایران دو روز است که قطع شده! اینترنت کند شده و بسیاری از سایت ها فیلتر شده یا از کار افتاده اند. تلفن های همراه با پیش شماره ی 919 ،935 و ... از کار افتاده!! در شهر های بزرگ نوعی حکومت نظامی حاکم است. خلاصه اوضاع عجیب و غریبی شده که معلوم نیست به کجا ختم خواهد شد!
طرفداران میر حسین موسوی من جمله خود من، هنوز در بهت و حیرت فرو رفته اند. با وجود این شکست به نظر من.....

---------------------------------------------
نظرم را پش گرفتم!!

جمعه، خرداد ۲۲، ۱۳۸۸

انتخابات -3( زن ناقص العقل است)

امروز برای رای دادن به همراه مادرم به یکی از مدارس رفته بودم. صحبت از نامزدها شد کلی صحبت کردیم. نه آنها قبول می کردند و نه ما!! یکی گفت بعضی فکر می کنند آزادی مثلا این است که زن بتواند بدون اجازه ی پدر یا شوهر خود به خارج سفر کند این که نمی شود؟ گفتم چرا نمی شود؟ یکی به مسخره گفت یکی می رود دو تا بر می گردد! منطق آنها هم این بود که زن ناقص العقل است!! اعتراض کردم و گفتم تو به مادر من هم توهین می کنی. جالب بود که گفت مادرو خواهر خودش هم در صف هستند!! مغز من که هنگ کرد.

فردا روشن می شود که چه کسی بر اریکه ی قدرت تکیه خواهد زد که البته می تواند آبستن بسیاری از حوادث خوب و بد آینده باشد. سوای از اینکه چه کسی انتخاب شود، به دلیل جو حاکم بر کشور فکر کنم روزهای پر التهابی را پیش رو داشته باشیم.

یادم نرود که بگویم: آرزو می کنم میرحسین موسوی برنده شود!


قطع خدمات اس ام اس

در حالی که تنها چند ساعت به آغاز رای گیری ریاست جمهوری باقی مانده خدمات اس ام اس در ایران قطع شد! عجب دموکراسی خارق العاده ای در کشور حاکم شده!!

امیدوارم شنبه بعد از شمارش آرا مردم خوشحال و سبز پوش باشند.

چهارشنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۸۸

انتخابات- 3

مبارزات انتخاباتی به اوج خود نزدیک شده است. یقینا رئیس جمهور آینده یکی از دو نفر زیر خواهد بود:
محمود احمدی نژاد میر حسین موسوی

تشنجات کنونی مطمئنا حالا حالا ها ادامه خواهد داشت. فرقی هم نمی کند که کدام یک رای بیاورد. اما من به شخصه میر حسین را اکیدا ترجیح می دهم.


چه اوضاع عجیبی شده!

دوشنبه، خرداد ۱۸، ۱۳۸۸

انتخابات -2

انتخابات ریاست جمهوری دور دهم تا کنون داستانی دیگر داشته است. نمی دانم واقعا انجام مناظره ها به پیشنهاد که بوده(رضایی که به خود نسبت می دهد)، به هر حال انجام اش کار شایسته بود که در روشن شدن اذهان عمومی نقش مهمی داشته و دارد! تهمت ها و انگ زنی ها چه درست و واقعی باشد چه نباشد تبعات خودش را دارد. مثلا شخص احمدی نژاد! ایشان بسیاری از افراد سرشناس و فرزندان آنها را رانت خوار و مفسد اقتصادی معرفی کرده؛ اگرادعاهای درستی داشته باشد معلوم می گردد که تا کنون در کوچه و بازار آن چه که مردم به نام شابعات بین خود زمزمه می کردند واقعیت داشته و این واقعیات می تواند در حوزه ی بزرگ تری هم اشاعه داشته باشد. دراین صورت( که احتمال آن هم کم نیست!) باید به حال بسیاری گریست و صد البته باید حال مردم گریست که در این بازی های قدرت به بازی گرفته شده اند. حال فرض کنیم که احمدی نژاد حداقل در متهم کردن این افرادی که نام می برد اشتباه کرده باشد آن وقت چگونه می تواند پاسخ گوی این رفتار ناشایست خود باشد؟ آیا فکر نمی کنید که توصیه به تبری جستن از این گونه رفتارها به همین علت است که تا وقتی از چیزی اطمینان ندارید تهمت نزنید و تازه اگر فکر می کنید مشکلی هست از راه درست اش وارد شوید؟ آیا مردم بازی خورده اند؟

احمدی نژاد می گوید من در مقابل سه نفر هستم نه یک نفر! جناب رئیس جمهور محبوب به زعم بعضی ها! آیا گمان نمی کنید شاید شما بزرگراه سیاست را اشتباه می روید و نه آن سه نفر دیگر که از روبرو می آیند؟ آیا برای جلب توجه و آرای مردم استفاده از سفسطه و مغلطه(به فرض اینکه جواب هم بدهد) کار صحیحی است؟ ارائه ی آمار سردرگم چه گره ای از مشکلات مردم می گشاید؟ من متعجب می شوم از دوستانی که تمام این کاستی ها را در اعمال و رفتار و کنش و واکنش محمود احمدی نژاد می بینند و همچنان با شور و هیجان از او حمایت و پشتیبانی می کنند. مگر نمی گوئید که امام حسین فرمود اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید وچقدر هم شیوا و نغز گفت! مگر به این گفته ها اعتقاد ندارید؟ رئیس جمهور محبوب(!) جریان هاله ی نور را زاییده ی تخیلات روزنامه چی ها می داند. من به شما می گویم کسی که مغلطه را دوست دارد چگونه پاسخ سوال مردم را درباره ی هاله ی نور می دهد بی آنکه در نزد خود فکر کند که دروغ می گوید! آری؛ در فیلمی که ایشان پیش آقای جوادی آملی هستند به لفظ سخن از "هاله ی نور" نمی کند و می گوید نوری مرا فراگرفت و من در یک حصن(اگر درست یادم مانده باشد) قرار گرفتم. آری سخن از واژه ی هاله ی نور نشد اما اصل مطلب چه می شود؟ نگفتید که آنها تمام هوش و حواس شان نزد من بود و حتی مژه نمی زدند؟! حرف های عجیب شما آدم را حیرت وا می دارد. گفتید غربی ها حمله کردند به خاور میانه چون کار کرده اند و ...! بگذریم که گفتن دوباره ی اینها تکرار مکررات است. هر چه هم تکرار شود نزد شما و دوستداران تان محلی از اعراب نخواهد داشت! ولی بخوانید جمله ای از سهراب که می گوید:

من قطاری دیدم که سیاست می برد
و چه خالی می رفت

شنبه، خرداد ۰۹، ۱۳۸۸

انتخابات

دولت نهم اعتقاد عجیبی به این ضرب المثل دارد که :
کار را که کرد؟ آن که تمام کرد!
با یکی از دست اندر کاران پروژه ی ماهواره ی امید صحبت می کردم می گفت این پروزه(به طور کلی ماهواره) از حدود بیست تا سی سال پیش شروع شده تا الان که تقریبا به نتیجه رسیده! آن وقت احمدی نژاد همه ی امثال این پروژه های ملی را به نام خود و دولتش می انگارد. مثل این می ماند که ساختمانی بیست طبقه در حال ساخت باشد. دو طبقه مانده که تمام شود طراحش پروژه را ترک کند. نفر بعدی دو طبقه ی دیگر را بسازد و بگوید همه ی این ساختمان کار من بوده!
به زعم بسیاری از متخصصان آمارهای ارائه شده توسط احمدی نژاد اشتباه و غلط است. آمارهایی که بعضا عجیب و غریب است. جریان غصه خوردن ایشان برای بی احترامی ژاک شیراک به خاتمی را حتما خوانده اید و حتما هم می دانید که چیزی که احمدی نژاد تعریف می کند نه تنها صحت ندارد بلکه کاملا به عکس بوده!!


واقعا متوجه نمی شوم این آقا چه جذابیتی دارد که بعضی این گونه خود را به آب و آتش می زنند تا او دوباره بر اریکه ی قدرت تکیه زند؛ کسی که معتقد است دختری شانزده ساله در خانه اش انرژی هسته ای تولید کرده! احمدی نژاد درابتدای ریاست خود تاکید داشت که من نوکر ملتم. کلماتی که تنها در کوچه و بازار می توان با آن مواجه شد. او که با کت و شلوار بیگانه بود حالا متوجه شده لباس رسمی کاپشن احمدی نژادی نیست!


واقعا انگیزه ی رای دادن به آقا چیست؟ من که از ته دل امیدوارم دوباره رئیس جمهور نشود.

یکشنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۸۸

نمایشگاه کتاب

نمایشگاه کتاب مانند چند سال اخیر در مصلای تهران برگزارمی شود. طراحی این مجموعه برای قبل از سال 1365 است. این مجموعه ی عظیم ظاهرا قرار نیست تکمیل شود. چرا که بخش اعظمی از این پروژه ی بزرگ نیمه کاره رها شده و معلوم نیست تا کی باید اینگونه باقی بماند! ظاهرا عجله ای هم برای تکمیل مصلا نیست. جالب اینجاست که با وجود سالن تکمیل شده ی بسیار بزرگ مصلای تهران، نماز جمعه هنوز در دانشگاه تهران برگزار می شود!

در نمایشگاه دنبال یکی دو کتاب از کریشنا بودم. اما ظاهرا طبق نظر وزارت محترم ارشاد چاپ و نشر این کتاب ممنوع شده! در انتشارات قطره که خبری از کناب های این نویسنده نبود. فکر کنم از صادق هدایت هم کتابی نبود. درباره ی او کتاب بود اما از خودش خیر! به هر حال دوره زمانه است دیگر!

پنجشنبه، اردیبهشت ۱۷، ۱۳۸۸

قانون انتخابات ریاست جمهوری!

طبق قانون هر کس می تواند برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کند. در سال 1384 همین امر باعث شد عده ی زیادی برای ثبت نام و خدمت به کشور(!!) دست به کار شوند و ثبت نام کنند. نتیجه اش هم همان سی دی فوق العاده جالب و دیدنی وزارت کشور شد که قسمت های مختلف آن در اینترنت هم پیدا می شود. امسال هم آن صحنه های خنده دار در حال تکرار شدن است! اتفاقا من از این واقعه بسیار خوشنودم و امیدوارم این نمایش خنده دار گسترده تر از بار قبل شود. به این دلیل که اگر قانون در جایی اشتباه دارد باید آن را اصلاح کرد، نه اینکه باز هم دست در همان سوراخی کرد که قبلا مار آن را گزیده! چرا قانون انتخابات ریاست جمهوری بعد آن افتضاح تغییر نکرد؟ آیا اصلاح کردن قانون غیر قانون است؟؟

پنجشنبه، فروردین ۱۳، ۱۳۸۸

دروغ سیزده

ما در طول سال هرروز هم دروغ می گوییم و هم دروغ می شنویم. بعضی بیشتر بعضی کمتر! البته یک عده ی اندک هم به دروغ لبخند نمی زنند. ای کاش ما که اینقدر به کار پلشت دروغ گویی مشغولیم روزی را برای دوری از این کار بر می گزیدیم تا حد اقل برای یک روز دروغ نگفته باشیم نه اینکه ذوق کنیم و حرف ها و اخبار نادرست و عجیب و غریب بگوییم و بنویسیم. الان سایت های ایرانی پر شده از دروغ سیزه! دروغ کافی است؛ راستی را تجربه کنیم.

چهارشنبه، فروردین ۱۲، ۱۳۸۸

جمهوری اسلامی: آری!

دوازده فروردین سالروز رفراندومی است که با دو کلمه ی ساده ی آری یا نه سرنوشت کشور را رقم زد! دکتر زیبا کلام می گفت مردم معنای جمهوری اسلامی را می دانستند. آنقدر حرف بی ربطی زد که درکش واقعا برایم غیر ممکن است. چند درصد مردم جمهوری را درک می کردند؟ زیبا کلام بدجوری سرش را زیر برف فرو برده!!

شنبه، فروردین ۰۸، ۱۳۸۸

ایران1- عربستان 2

ایران باخت! چون می خواهیم با یا زهرا و یا حسین و یا علی گفتن و دعا گرفتن و تسبیح و ... برنده ی مسابقاتی چون این باشیم! مبارک باشد!

شنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۸۸

شروع سال جدید!!

سال جالبی را شروع کردیم! بر خلاف سال های قبل در صدا و سیمای ایران زمان تحویل سال آنقدر بی سر و صدا بود که کسی نفهمید سال تحویل شده! قبلا حداقل یک موزیک قدیمی را به همراه غرش توپ می شنیدیم امسال که از آن هم خبری نبود! بی بی سی برنامه های جالبی داشت. چیز جالبی نیست که ما برویم سراغ شبکه ای که از یک کشور دیگر پخش می شود و هنگام عید برنامه های آن را ببینیم. امروز هم که چند سریال پخش نمی شود!! خدا به خیر بگذراند. چرا که گفته اند:
سالی که نکوست از بهارش پیداست!!

شنبه، اسفند ۰۳، ۱۳۸۷

ماهواره ی امید؟!

در اینکه ساختن ماهواره و قرار دادن آن در مدار واقعا کار مشکلی است، شکی نیست. اما تا وقتی روی زمین این همه مشکل وجود دارد چرا باید به فکر آسمان باشیم؟ وقتی مخابرات ایران مبتلا به بیماری های گوناگون است آیا بهتر نیست توان خود را روی بهتر کردن آن صرف کنیم بعد سراغ چیزهای دیگر برویم؟ من به شخصه اعتقاد دارم حل مشکل آنتن دهی تلفن همراه، روشن شدن وضعیت ودیعه های تلفن همراه و ثابت، سامان دهی وضعیت فجیع اینترنت و ... به مراتب مهم تر از ساخت ماهواره است! وقتی در امور روزمره مشکل داریم، پز و افتخار هوا کردن ماهواره به چه دردی می خورد؟

سه‌شنبه، بهمن ۲۲، ۱۳۸۷

گوگل ارث و انقلاب سی ساله

گوگل ارث
این برنامه گوگل ارث شگفت انگیز است و به نوعی هم اعتیاد آور! شهر پاریس را نگاه می کردم، ساختمان ها هم شبیه سازی شده. حتی کف اقیانوس ها، کره ی مریخ، آسمان و... را می شود سیاحت کرد. چه دنیای عجیبی شده! نمی دانم نظریه ی دهکده ی جهانی را باید پذیرفت یا عکس آن را که ارد اعتقاد دارد؟ به هر حال آنچه که واقعیت دارد این است که دیگر مرزها چندان معنایی ندارند و می شود به هر کجا که اراده می کنیم(حد اقل در دنیای وب) سرک بکشیم.

سی سالگی انقلاب
بالاخره این انقلاب ایران هم سی ساله شد. چقدر حرف و حدیث و نظر موافق و مخالف وجود دارد! هر کس به زعم خود آن را تشریح می کند و توضیح می دهد. هر گروه خود را حق به جانب می داند. بعضی پشیمان شده اند و ساز مخالف می زنند و بعضی هم با افتخار از سوابق انقلابی خود یاد می کنند. تشخیص اینکه راه مردم درست بوده یا نه کاری سخت است. گفته می شود که دستاوردهای علمی این انقلاب بسیار است. اما از یاد نبریم که بخشی از این پیشرفتها جبر زمانه بود. باید ما هم رو به جلو می رفتیم. چاره ای نبود! به هر حال گذشت زمان تبعات خوب و بد انقلاب را بیشتر و بیشتر نشان خواهد داد. فقط امیدوارم هر چه پیش می آید به نفع کشور و مردم آن باشد.


سه‌شنبه، دی ۲۴، ۱۳۸۷

غزه

اوضاع کنونی جهان بسیار نامفهوم و گنگ است. مملو از تناقض و دوگانگی! واقعاً درک شرایط سخت است و تنها با یک سو نگری ممکن نخواهد بود چگونگی این کلاف سردرگم بحران های روز جهان را دریابیم. اما به هر حال بعضی اصول اعتقادی و انسانی محدود به زمان نیستند و تحت هر شرایطی باید به آنها التفات کامل داشت. مثلا کشت و کشتار در هر زمانی بد بوده، هست و خواهد بود. اگر زمانی کشتار هولوکاست بسیاری را به دیار باقی فرستاد امروز کشتار غزه چنین کاری می کند. اسرائیل کشور عجیبی است. از ابتدا با مکر انگلیس پدید آمد و به پشتوانه ی امریکا بزرگ شد و حالا هم هر کاری را با حمایت دوستان هم پیاله اش می کند و کسی را یارای مقابله با او نیست! اوضاع غریبی است که تاریخ درباره ی آن بهتر قضاوت خواهد کرد. در حالی که در غزه انسانها بسان برگ های زرد و بی روح زمستانی که به روی زمین سرد می افتند، کشته می شوند و با انواع و اقسام بمب ها آزمایش می شوند تا معلوم شود کدام یک از این بمبها در کشتار موفق تر است، در این بلبشو و قتل و نسل کشی رئیس جمهور پائین آمده از سریر قدرت آمریکا می گوید این روزها هر بار که در آینه به خود می نگرم به کارهایم افتخار می کنم و دیگری که همین روزها بر اریکه ی ریاست و قدرت تکیه می زند مهم ترین دغدغه ی این روزها را پیدا کردن سگی مناسب برای دخترش می داند که حتی از پیدا کردن وزیر بازرگانی برای آمریکا هم سخت تر است! نمی دانم حماس در این بحران کجای کار قرار دارد یا اینکه فتح چه می گوید یا اینکه آیا ایران در این جریان دست دارد یا نه؟ پاسخ هیچ کدام از این سوالات و بسیاری دیگر را نمی دانم. اما می دانم انسانیت چیزی فراتر این هاست. فراتر از زمان و مکان و پیشرفت و این جور چیزهاست. انسانیت بدجوری مهجور مانده!

جمعه، دی ۲۰، ۱۳۸۷

داستان خنده

داستانی کوتاه که نوشتم:

خنده
ابر سیاه تمام آسمان آبی را پوشانده بود و روشنایی نیمروز چندان توانی برای ابراز وجود نداشت. نم نم باران همه جا را تر کرده بود و آن ابر سیاه منتظر فرصتی بود تا غرش کنان سیلی براه بیندازد. هوا نسبتا سرد بود. گوشه ای از پارک بزرگ شهر، زیر بارش اندک باران، مردی میان سال روی نیمکت خیس نشسته بود. موهای آشفته و نمین او، روی صورتش پخش بود. با چشمان خمور و بی روحش به گوشه ای خیره شده بود و تکان هم نمی خورد چنان که گویی مجسمه ای است که در این گوشه ی پارک برای بزرگداشت مردی بزرگ اما خسته تراشیده شده بود. اما او زنده بود و هنوز نفس می کشید! پیرمردی که پاتوق همیشگی اش این قسمت پارک بود در غیاب دوستان قدیمی اش در پارک قدم می زد. با یک دست چتر سیاهی را بالای سرش نگه داشته بود و در دست دیگرش عصایی چوبین بود و تق تق کنان به مرد روی نیمکت نزدیک می شد. هنگامی که پیر مرد به نیمکت رسید نگاهی به مرد انداخت و از حرکت ایستاد. با عصای اش آرام به پای مرد زد و گفت" آهای کجایی؟ توی این هوای سرد سینه پهلو می کنی. پا شو برو خونتون". مرد هیچ عکس العملی نشان نداد. همچنان خیره به نقطه ای دور نگاه می کرد. پیر مرد ول کن نبود و دوباره شروع کرد به صحبت کردن که" آره بابا! همه مشکل دارن. اصلا زندگی یعنی همین مبارزه ها و جنگ و دعواها! با زنت دعوات شده؟ کارت رو از دست دادی؟ چته بابا، انقدر سخت نگیر. با تو ام!". مرد نیم نگاهی به پیرد مرد چتر بدست انداخت. به اجبار لبخند زد. پیر مرد گفت" آهان حالا شد! لبخند بزن تا دنیا بهت بخنده. چرا ماتم زده اینجا نشستی؟ هان؟ منی که می بینی تنها اینجام به خاطر اینه که دیگه آفتاب لب بوم هستم و فقط می خوام این چند صباح رو بگذرونم تا ..."، و چند لحظه ای سکوت کرد و دوباره ادامه داد" ببین جووون؛ حتما شنیدی که می گن بر مشکلات خودتون بخندید تا همیشه چیزی برای خندیدن داشته باشید. شنیدی نه؟ آره، حتما شنیدی! بخند بخند بخند....! خنده بر هر درد بی درمان دواست" و خودش هم در حالی که عصا زنان دور می شد قهقهه سر داد. مرد تنها، با خودش فکر کرد این پیر مرد دنیا دیده و با تجربه است. برای همین خواست تا به پند و اندرز حکیمانه ی او صحه گذارد. برای همین شروع کرد به خندیدن. تک تک مشکلات را به یاد می آورد و می خندید. اما مشکلات اش یکی دو تا نبود!
دو ساعت بعد درحالی که بارش باران به شدت زیاد شده بود و همه جا را آب گرفته بود جنازه ی مرد، گوشه ی پارک پیدا شد. علت مرگ خنده ی بیش از اندازه بود!