سه‌شنبه، خرداد ۰۳، ۱۳۸۴

خاتمی

بعضی ها بد جوری به پرو پای خاتمی می پیچن .این حملات از تمام جناح ها به سمت خاتمی صورت می گیره . بعضی از نامزدهای ریاست جمهوری برای بالا بردن وجهه ی خودشون به تخریب رییس جمهور فعلی دست می زنن . این روزها جمله ی « اگر من جای خاتمی بودم در فلان جا این کار رو می کردم یا نمی کردم یا ....» بارها و بارها در نشریات به چشم می خوره . یکی نیست به این آقایون بگه که لطفا از خودتون مایه بزارید ! خاتمی در دوران خودش یک استوره بود و حد اقل برای یک دوره ی ریاست جمهوری خوب عمل کرد . در دوران ریاست جمهوری این فرد بود که ما از نظر گندم مستقل شدیم . بحث گفت وگوی تمدنها و اعتبار نسبی که برای ایران به ارمغان آورد رو هم نمی تونیم انکار کنیم ! هنوز فضای بسته ی فرهنگی و سیاسی قبل از 76 از یاد ما نرفته ! بعضی ها خیلی بی انصافی می کنن . متاسفانه مرور زمان ما رو فراموش کار کرده . پس به احترام همین حداقل ها این طور به خاتمی هجوم نبریم ,و نگیم که اگر من بودم بهتر عمل می کردم . به قول خاتمی عملکرد رییس جمهور آینده رو هم خواهیم دید !!! این حرفها به معنای تایید همه جانبه از خاتمی نیست . خاتمی گاهی صلابت و اقتدار لازم برای حمایت از حقوق به حق مردم رو نداشت .
وضعیت شورای نگهبان هم بیشتر از پیش معلوم شد . ایجاد یک جنگ زرگری و در نهایت تایید صلاحیت دو نامزد دیگر! به خاطر نقص در قانون اساسی ، هر کسی خواست ثبت نام کرد . هر کس از هر طبقه و سطح تحصیلات! یکی از مسؤولان در تلویزیون می گفت این کار نشون داد چقدر آزادی و فضای باز برای مشارکت وجود داره ، اما باید بر طبق قانون و نظر شورای نگهبان عمل کرد !! نظر شورای نگهبان هم که بر همه آشکار هست .
خدا آخر و عاقبت ما رو ختم به خیر کناد!!!!

جمعه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۸۴

زندگی دوباره

کاش می شد آدما دوبار، زندگی رو تجربه می کردن . اون وقت ، به راحتی می شد تشخیص داد کدوم دسته از مردم بار اول و کدوم دسته برای بار دوم زندگی کردن رو تجربه می کنن!!

باید صبح زود بیدار شم . ولی اینجا نشستم .ساعت 1:30 بامداد رو نشون می ده . باد پرده رو تکون می ده .موسیقی ملایمی با صدای آروم داره زندگی رو زمزمه می کنه .

شنبه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۸۴

تقریبا سه سال هست اینجا هستم . از ظاهر اینجا خوشم نمیاد . نمی دونم چرا از این رنگهای تند و زننده استفاده کردم . خیلی وقته می خوام اینجا رو تغییر بدم . اما...

چهارشنبه، اردیبهشت ۱۴، ۱۳۸۴

قاصدک

قـاصـــــدک!
گفته بودم که دگر نيست مرا
انتظار خبری
باز اما تو چنين
پرشتاب، پرغرور
ز چه روی
از برم می‌گذری؟

قـاصـــــدک!
گفته بودم که مرا نيست تمنای کسی
در دل‌ام نيست به جز _ مهر _ نياز و هوسی
گفته بودم که دگر من نروم سوی کسی
گفته بودم که به ماتم‌کده‌ام
نيست حتا اميدی به حضور مگسی
باز اما تو چرا
بر سر راه من‌ام در گذری؟

قـاصـــــدک!
خسته، پريشان و دل‌ام غمگين است.
رو به هر سوی نمودم اما
هـــيــــچ جا نيست مرا هم‌نفسی
نيست فريادرسی.

قـاصـــــدک!
پرتو مرگ به روی دل من سنگين است.
سايه جان‌ام بربود
دل تنهای من اما
از آن چه کسی خواهد بود؟

قـاصـــــدک!
حس تنهايی و بی‌ياوري‌ام بيش نمودی رفتی.
گفته بودم که نيا!
گفته بودم: "برو آن‌جا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آن‌جا که تو را منتظرند!"
تو که خود فهميدی
«در دل من همه کورند و کرند»*
باز اما ز چه روی آمده‌ای؟

قـاصـــــدک!
آمدی گفتی که هــــيــــــچ، خبری نيست ز کس
گفتی اما چه کنم
باورم نيست، که نيست
هـــيـــــچ کس را خبرم.
هـــيـــــچ کس از دل‌ام آگاه نشد.
هـــيــــچ با درد من آشنـا نشد.
هـــيــــچ کس هم‌دم و هم يار نشد.

قـاصـــــدک!
_ نور مهتاب حرام‌ات نشود؟ _
خيز تا صبح دگر باز رسد.
خيز بال و پر خود را بگشا
دل و جان‌ام بستان
پر کش و با خود بر ...

قـاصـــــدک!
دل من سخت اسير است
دل من سخت گرفته است
نيست تاب‌ام که ببينم
تو چنين خسته و رنجور شوی
بال پر کش به دياری ديگر
سوی ياری ديگر
نيست اميد مرا روز وصالی ديگر.
قـاصـــــدک!
در به در کوچه‌ی غم!

قـاصـــــدک!
بی‌خبر از رنج دل‌ام!

قـاصـــــدک!
قـاصـــــدک بی‌خبرم!

زود رد شو ز بـرم،
زود رد شو ز بـرم ...

* برگفته از «قاصدك» اخوان
یادم نیست این متن رو از کجا برداشتم !

-----------------------------------------

دوست عزیزی درباره ی شعر بالا این گونه توضیح دادن
شعر از نرگس بابایی
برگرفته شده از وبلاگ:
www.tashaghayeghhast.persianblog.com
با تشکر از ایشان

یکشنبه، اردیبهشت ۱۱، ۱۳۸۴

تا کی قصد داریم حرمت و آبروی این کشور رو در دنیا ببریم . به این دو مطلب که دیروز از اخبار پخش شد توجه کنید:
فیفا ، ایران رو به خاطر چند نفری که در پایان بازی ایران و ژاپن در استادیوم آزادی فوت کردن جریمه ی نقدی کرده و گفته در بازی ایران و کره ی شمالی حق ندارید بیشتر از 50 هزار نفر تماشاچی به استادیوم راه بدید !!!

انگلیس به اتباع خودش گفته فعلا به ایران سفر نکنن . چون فرودگاه امام از نظر امنیتی شاید دچار مشکل باشه !
البته بعید نیست از این حرف اهداف سیاسی هم داشته باشن ، اما واقعا چرا باید این همه بی لیاقتی از خودمون نشون بدیم تا این طور مورد استهزاء قرار بگیریم؟

امثال این جور رفتارها ، هر روز ما رو در دنیا بی اعتبارتر می کنه . و اما انتخابات ریاست جمهوری !
بعضی از نامزدهای ریاست جمهوری حرفهایی می زنن که به عقل ... هم نمی رسه ! مثلا دادن 50 هزار تومان در ماه به افراد بالای 18 سال طی دوره ی ریاست جمهوری طرف ! بنده ی خدا انگار محاسبات ساده ی ریاضی هم بلد نیست ! یک حساب سر انگشتی نشون می ده که این طرح بیش از 2 هزار میلیارد تومان در ماه هزینه داره !!!!!!!! یعنی چیزی حدود 100 هزار میلیارد تومان طی 4 سال !!!!! انصافا این با عقل جور در میاد؟ ما اگه این قدر پول داشتیم که این همه به صندوق ارزی کشور ناخنک نمی زدیم ؟ یا یک نفر دیگه گفته من پراگماتیسم هستم ! اول از همه یکی باید بیاد این کلمات و ایسم ها رو ترجمه کنه . همچنین اظهار کرده من نمی تونم تمام برنامه هام رو توضیح بدم . برای همین کتاب معرفی کرده که مردم اون رو مطالعه کنن . این بنده ی خدا خبر نداره که مردم سال تا سال هم دستشون با کتاب آشنا نمی شه چه برسه ... ایشون رو بخونن! دیگری هم می گه من برای این اومدم تا مملکت دست افراد کم تجربه نیفته برای همین جام تلخ رو نوشیدم و ...! این حرف برای بعضی نماینده ها ضربه ی سختی بود . برای همین واکنش چند نفری رو در بر داشت . خلاصه عجب آشفته بازاری شده !