جمعه، بهمن ۲۷، ۱۳۸۵

سپندار مذگان

چند سالی است در کشور ما روز ولنتاین خیلی معروف شده و هر کس برای عقب نماندن از قافله، از آن کارهای عشقولانه می کند! این روزها به رسم غربی ها هدیه می دهند و می گیرند. نفس کار قشنگ است. هدیه دادن و ستاندن خوب است اما چرا این گونه؟باید اول رسم و رسومات خودمان را دریابیم بعد اگر رمقی بود به رسوم آن وری ها هم عنایتی داشته باشیم! ما جشن های قدیمی خودمان را از یاد برده ایم و شاید بهتر باشد بگویم از یاد ما برده اند. تمام کشورهای دنیا به جشن های بزرگی که از پیشینیان شان به ارث برده اند، ارج می نهند. ولی کشور ما؟ مگر کشورهای دیگر یلدا را جشن می گیرند؟ نه(اگر بگیرند هم به این شدت و حدت نیست!)! چون این ریشه در فرهنگ ما دارد. وقتی ما روزی را که قدمتش از ولنتاین هم بیشتر است داریم، چه لزومی دارد ادای فرنگی ها را درآوریم؟ این را بخوانید:


(چون این مطلب را در چند سایت دیدم و نمی دانم اصلش برای کدام است از نوشتن آدرس صرف نظر کردم)
اين روزها خیلی ها از نسل جوان برگزاري جشن ها و مناسبت هاي خارجي را نشانه تجدد، تمدن و تفاخر مي دانند. سفره هفت سين نمي چينند، اما در آراستن درخت كريسمس اهتمام مي ورزند! جشن شب يلدا كه به بهانه بلند شدن روز، براي شكرگزاري از بركات و نعمات خداوندي برگزار مي شده است را نمي شناسند، اما همراه و همزمان با بيگانگان روز شكرگزاري برپا مي كنند! همه چيز را در مورد Valentine و فلسفه نامگذاريش مي دانند، اما حتي اسم "سپندار مذگان" به گوششان نخورده است.چند سالي ست حوالي26 بهمن ماه (14 فوريه) كه مي شود هياهو و هيجان را در خيابان ها مي بينيم. مغازه هاي اجناس كادوئي لوكس و فانتزي غلغله مي شود. همه جا اسم Valentine به گوش مي خورد.اما كمتر كسي است كه بداند در ايران باستان، نه چون روميان از سه قرن پس از ميلاد، كه از بيست قرن پيش از ميلاد، روزي موسوم به روز عشق بوده است!جالب است بدانيد كه اين روز در تقويم جديد ايراني دقيقا مصادف است با 29 بهمن، يعني تنها 3 روز پس از والنتاين فرنگي! اين روز "سپندار مذگان" يا "اسفندار مذگان" نام داشته است. فلسفه بزرگداشتن اين روز به عنوان "روز عشق" به اين صورت بوده است كه:در ايران باستان هر ماه را سي روز حساب مي كردند و علاوه بر اينكه ماه ها اسم داشتند، هريك از روزهاي ماه نيز يك نام داشتند. بعنوان مثال روز اول "روز اهورا مزدا"، روز دوم، روز بهمن ( سلامت، انديشه) كه نخستين صفت خداوند است، روز سوم ارديبهشت يعني "بهترين راستي و پاكي" كه باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهريور يعني "شاهي و فرمانروايي آرماني" كه خاص خداوند است و روز پنجم "سپندار مذ" بوده است. سپندار مذ لقب ملي زمين است. يعني گستراننده، مقدس، فروتن. زمين نماد عشق است چون با فروتني، تواضع و گذشت به همه عشق مي ورزد. زشت و زيبا را به يك چشم مي نگرد و همه را چون مادري در دامان پر مهر خود امان مي دهد. به همين دليل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق مي پنداشتند. در هر ماه، يك بار، نام روز و ماه يكي مي شده است كه در همان روز كه نامش با نام ماه مقارن مي شد، جشني ترتيب مي دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلا شانزدهمين روز هر ماه مهر نام داشت و كه در ماه مهر، "مهرگان" لقب مي گرفت. همين طور روز پنجم هر ماه سپندار مذ يا اسفندار مذ نام داشت كه در ماه دوازدهم سال كه آن هم اسفندار مذ نام داشت، جشني با همين عنوان مي گرفتند.سپندار مذگان جشن زمين و گرامي داشت عشق است كه هر دو در كنار هم معنا پيدا مي كردند. در اين روز زنان به شوهران خود با محبت هديه مي دادند. مردان نيز زنان و دختران را بر تخت شاهي نشانده، به آنها هديه داده و از آنها اطاعت مي كردند.ملت ايران از جمله ملت هايي است كه زندگي اش با جشن و شادماني پيوند فراواني داشته است، به مناسبت هاي گوناگون جشن مي گرفتند و با سرور و شادماني روزگار مي گذرانده اند. اين جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگي، خلق و خوي، فلسفه حيات و كلا جهان بيني ايرانيان باستان استشايد هنوز دير نشده باشد كه روز عشق را از 26 بهمن (Valentine) به 29 بهمن (سپندار مذگان ايرانيان باستان) منتقل كنيم.


من هم مانند بسیاری از مردم از این جشن ها و روزها و مناسبت ها اطلاع چندانی ندارم. یادم است یک بار به کتابخانه ی دانشگاه مراجعه کردم تا کتاب جشن های ایرانیان باستان را بگیرم. کتاب دار آن چنان مسخره ام کرد که فکر کردم عجب کار مضحکی است که بخواهم کتابی در این باره بخوانم! جالب است بدانید در کتاب " سرزمین جاوید " آمده مردم ایران دروغ نمی گفتند، چرا که اصلا معنای
دروغ را نمی دانستند! مقایسه کنید با زمان خودمان! نمی خواهم مثل آنهایی باشم که در گذشته ی ایران گیر کرده اند و همه ی فتخارشان این است که کوروش داشته اند و خلاصه از این حرفها. باید از گذشته بهترین استفاده را برد، نه اینکه در گرداب ایل و تبار خود گرفتار شد. می توان از این جشن ها استفاده ی بهینه کرد. کشور ما اغلب در غم و غصه فرو رفته. روزهای زیادی در عزا هستیم. جشن های ما کم است. چرا با این مناسبت ها که محصول تفکرات خارجی نیست غریبه باشیم و فکر کنیم مرغ همسایه غاز است؟

جمعه، بهمن ۲۰، ۱۳۸۵

دولتها

دولت ها برای حفظ جاه و جلال و شکوه و برقراری و بر دوامی خود دست به هر کاری می زنند. هر دولتی خودش را بر حق می داند. هر دولتی اسلاف خود را نفی می کند. هر‌دولتی برای حفظ خودش دست به هر کاری می زند. هر کاری! اگر چه کتاب "قلعه ی حیوانات " برای جامعه ی کمونیستی شوروی سابق نوشته شده ، ولی در واقع اغلب انقلاب های دنیا را شامل می شود. راستی که تاریخ هم به دور تسلسل افتاده!