دوشنبه، فروردین ۱۰، ۱۳۸۳

با ابياتي از مولانا همراه شويم:

مه دي رفت و بهمن هم ، بيا كه نو بهار آمد
زمين سر سبز و خرم شد ، زمان لاله زار آمد
درختان بين كه چون مستان همه گيجند و سر جنبان
صبا بر خواند افسوني كه گلشن بي قرار آمد
سمن را گفت نيلوفر كه پيچاپيچ من بنگر
چمن را گفت اشكوفه كه فصل كردگار آمد
بنفشه در ركوع آمد چو سنبل در خشوع آمد
چو نرگس چشمكش مي زد كه وقت اعتبار آمد
چه گفت آن بيدسرجنبان كه از مستي سبك سر شد
چه ديد آن سرو خوش قامت كه رفت و پايدار آمد

ايام به كامتان شيرين

یکشنبه، فروردین ۰۹، ۱۳۸۳

اولين سلام بهاري سال 83
سال جديد تا الان چطور بوده؟ خوش مي گذره؟

!!!يك چيزجالب! يك نفر رو ديدم با جستجو در سايت ياهو با عنوان ” داستانهاي سكسي” به وبلاگ من رسيده بود
:)بيچاره حالش گرفته شده . آخه هر چي گشتم چنين چيزي اينجا پيدا نكردم
شاد باشيد

جمعه، اسفند ۲۹، ۱۳۸۲

سال نو مبارك


پنجشنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۸۲

يا لطيف
گويا دستي به نرمي بر شيشه مي كوبد . پنجره را مي گشايم . چقدر زيبا و شگفت انگيز است . لباسي به سبزي برگهاي نورسته ي درختان بر تن دارد . صدايش به لطافت باران است و در نگاهش برق اميد و زندگي ، موج مي زند . مي پرسم نامت چيست؟ مي گويد : بهار!
و من عاشق بهار شدم.

جمعه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۲

سوره ي حديد رو خونديد؟ چقدر قشنگه!

به نام خداوند بخشاينده ي مهربان
هر چه در زمين و آسمانهاست همه به تسبيح و ستايش يكتا خداي كه مقتدر و حكيم است ، مشغولند.
آن خدايي كه آسمانها و زمين ملك اوست .او خلق را زنده مي گرداند و باز مي ميراند و اوست كه بر همه چيز تواناست .
اول و آخر هستي و پيدا و نهان وجود همه اوست و او به همه ي امور آگاه است.
....

با خوندن اين آيه ها احساس مي كنم كه خيلي از خدا دورم . خيلي ! اگه به اندازه ي سر سوزني هم به اين آيه ها ايمان داشتم ، بسيار بهتر مي تونستم تمام وقايع رو ، چه خوب و چه بد ، بپذيرم! نا اميدي خودش نشان از دور بودن از خداست!!
به اين فكر مي كردم كه ما آدما ، در اين دنيا به دنبال چي مي گرديم؟ انگار از همه چيز غافليم . گويا ما رو مسئول كردن تا چند صباحي رو در روي زمين بگذرونيم ، دنبال جاه و مقام باشيم ، مدتي وقت تلف كنيم، دنبال پول باشيم ، به اين افتخار كنيم كه اين كار و كرديم يا اون كار و كرديم ، سر هم كلاه بذاريم و فكر كنيم كه هيچ كس نديده ،...!! در آخر هم بميريم و برامون يك مراسمي بگيرن و بگن عجب آدم خوبي بود ! يادته اون روزي اين كار و كرد .يادته....! چندروزي برامون گريه كنن و بعد همه چيز فراموش مي شه ! همين !
چقدر به بي راهه رفتيم! راه رو از همون ابتدا اشتباه كرديم! زندگي كردن وقت تلف كردن نيست . زندگي عبور از جاده اي هست كه اگه در انتخابش اشتباه كنيم ، كارمون تمومه !

خشت اول چون نهد معمار كج
تا ثريا مي رود ديوار كج

اول و آخر هستي و پيدا و نهان وجود همه اوست و او به همه ي امور آگاه است.

سه‌شنبه، اسفند ۱۲، ۱۳۸۲

يا حسين
امروز روز عاشوراست . روزي كه حسين را....

چقدر كج فهميم !‌چقدر از مرحله پرتيم . تا كي مي خواهيم سر خود را چون كبك در زير برف فرو بريم و چشم بر همه ي واقعيت ها ببنديم . تا كي مي خواهيم ابلهانه از دين خدا و تمام ارزش هاي ديني خود دفاع كنيم . تا كي بايد در قهقري گام برداريم . تا كي ؟؟؟ كدام يك از ما توانسته حسين را و كربلا را به درستي درك كند؟ كدام يك از ما فهميده ايم كه حسين چه گفت؟ چه كرد؟ چرا كرد؟ يا الله !!!
امروز باز بوي گند جاهليت مي آيد . بود متعفن ، بوي كج فهمي!
خداي من ! درك آنچه را كه مي بينم برايم مقدور نيست ! اينها چه مي گويند؟ چه مي فهمند؟ چه مي كنند؟
براي حسين قمه بر سرشان مي كوبند . يا حسين مي گويند و با لبه ي برنده و تيز قمه بر سر خود مي زنند . مردم در اطرافشان حلقه زده اند . خيلي ها گريه مي كنند . بعضي ها توانايي ديدن اين صحنه ها را ندارند و از محل قمه زدن دور مي شوند .
يا حسين مي گويند . به زبان مادري خود شعار مي دهند و فرياد مي زنند . به نوبت ايستاده اند . با صداي بلند ورد مي خوانند . فرياد مي زنند :” لبيك، حسين لبيك” . قمه را به نوبت بلند مي كنند و بر سر خود فرود مي آورند . خون فواره مي زند . دچار هيجان مي شوند .ميخواهند قمه را چندين بار بر سر بكوبند . جلويشان را مي گيرند تا كا ربه جاهاي باريك نرسد. سالها قبل ديده بودم كه حتي بر سر بچه هاي نوزاد هم قمه مي زنند. شايد نذر كرده بودند!! چه نمايشي به راه انداخته اند .مردم نگاهشان مي كنند هيجان همه ي وجود آنها را گرفته ! گويا در سالن تئاتر هستم و آنها بازيگران آن هستند ! مي پنداريد اگر همه ي اين آدمها در واقعه ي كربلا حضور داشتند ، چند نفر به ياري حسين مي شتافتند؟ چند نفر او را همراهي مي كردند؟ چند نفر او را مي فهميدند؟ آن دوراني كه مردم وجود پيامبر را هم درك كرده بودند اين گونه از فرزند فاطمه حمايت كردند چه برسد به اين آدمهاي ...!!! خدا مي داند در فكر و ذهن اين آدمها چه مي گذرد . اما آنچه را كه من از آنها ديده ام و مي دانم ، برايم جالب توجه نيست. اغلب آنها را مي شناسم . وجودشان مملو از گناه است . خدايا ! من خود مملو از گناهم ، ريز و درشت . اما بسياري از كارها كه آنها كرده اند را نكردم . حال همان هايي كه .....!!!!
يا حسين !
چه مي گويم ! دست خودم نيست . من ادعايي در مسلمان بودن خود ندارم . اما اين گونه رفتارها مرا عذاب مي دهد. وقتي اين صحنه ها را مي بينم ، از اين همه بدعت ، ريا ،....، حالم به هم مي خورد. اين چگونه اسلامي است كه فقط محدود به دو ماه مي شود؟ محرم، رمضان!!! آن هم اين گونه!
با اين اعمال و رفتار ، فكر مي كنيد مردمان غير مسلمان درباره ي ما چگونه فكر مي كنند ؟ آيا عكسهايي كه خبرگزاريهاي دنيا از مراسم قمه زني گرفته اند ديده ايد؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!
يا حسين!
دوستي مي گفت توجه ما به خبرگزاريهاي دنيا در فرع قرار دارد و ما اهداف ديگري را بايد دنبال كنيم . اين سخن حرفي است كاملا متطقي . اما اين گونه رفتارهاي كاملا ناشايست( البته به نظر من ) ، وجهه ي اسلام را در دنيا به خطر مي اندازد .ما در قبال ترويج افكار صحيح اسلامي مسئوليم . امروز خيلي بايد مواظب اجانب و سوء استفاد هاي آنان باشيم . رفتار ما نشان دهنده ي افكار ماست!
يا حسين!
ديديد كه با زائران و دوستداران حسين چه كردند؟ ديديد كه چگونه شيعه باز آماج حمله هاي وحشيانه قرار گرفت؟ ديديد مظلوميت شيعه را؟ كربلا و كاظمين قتلگاه شيعيان و عاشقان حسين شد ! تا كنون حدود 200نفر در اين دو شهر قتل عام شدند . كشته نشدند ، بلكه شهيد شدند ! ديديد كه چگونه بعد از انفجار بر شدت عزاداري زائران افزوده شد؟ خداوند لعنت كند مسببان آن را كه چشم ديدن حقيقت را ندارند. يا حسين!
قبلا نيز گفته بودم كه مردم عراق بايد هنگامي جشن و سرور آزادي بگيرند كه قيمي به نام آمريكا نداشته باشند . ديديد كه اين قيم ، توانايي اين مسؤليت را نداشت! كجايند آنهايي كه ورود بيگانگان به عراق را ، با طعم شيرين آزادي عجين مي دانسند؟!!

من نمي دانم ! همه ي اين افكار مرا در يك برزخ قرار داده ! برزخ تفكر و انديشه ! مي ترسم كه درنوع افكارم به بي راهه بروم . مي ترسم كه فكرم نشان از بي فكريم باشد! مي ترسم....

دوشنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۲

در طول هزاران سال تاريخ ، چندين انسان سفاك در دنيا حكومت كردند وبراي بقاي حكومت جبر و وحشت خود صدها هزار نفر را به فجيع ترين شكل ممكن كشتند و از بين بردند! در تاريخ پر فراز و نشيب خود ما نيز پراست از اين گونه آدمها ! تيمور لنگ ،تموچين ،....! كور كردن چشم آدمها ، سوراخ كردن كتف و خلاصه هزاران جنايت ديگر !
اما حكايت حسين ، حكايت ديگريست. شرح وقايع كربلا برخلاف بسياري از وقايع ديگر تاريخ ، نه تنها از يادها نرفت ، بلكه هر سال بانگ آزادي خواهي حسين بيشتر از پيش بر دنياي خفقان گرفته ي كنوني ما ، طنين انداز شده است .
و چقدر زيبا گفت:
اگر دين نداريد، لااقل آزاده باشيد.
افسوس كه ديگر آزاده هم نيستيم!