پنجشنبه، مهر ۰۴، ۱۳۸۱

به نام خدا

خدا لعنت كند ،زمان را! اين موجود مستبد ،كه جز حرف خود هيچ نمي فهمد و نمي خواهدكه بفهمد ! موجودي كه طي ساليان دراز هرگز از پاي ننشسته و همواره در حركت بوده . حركتي كه شتابش صفر است،چرا كه هميشه با يك سرعت ثابت در حركت بوده ،جريان داشته و خواهد داشت. بسياري از ما،در طول زندگي از آن غافل مي شويم،اما او همچنان در حركت است . مي رود و مي رود و مي رود ،تا بلكه عمر دنيا نيز به پايان رسد ، و آن گاه است كه عمر او هم به آخر مي رسد. چرا كه ديگر كسي به آن اهميت نمي دهد و ديگر زمان ،بي معني خواهد بود. آري ! گذشت زمان را احساس نمي كنيم ووقتي ذهنمان ، معطوف به آن مي گردد،در مي يابيم كه اي دل غافل ؛ كاروان رفت و تو در خواب و بيابان در پيش!
خدايا! ...
----------------------------------------------------------------------------
اگر او را مي ديدم، اگر او مرا مي ديد، اگر....

هیچ نظری موجود نیست: