سخن بسیار دارم برای گفتن. اما کلام من ناتوان است. بگذریم!
صد بار کتاب "صد سال تنهایی" را شروع کردم به خواندن. اما هرگز از چند صفحه ی اول جلوتر نرفتم. این بار تصمیم گرفتم این کتاب را برای همیشه کنار بگذارم و تلاش بیهوده نکنم!
و
قیصر امین پور:
مرد ماهی گیر طعمه هایش را به دریا ریخت
شادمان برگشت
در میان طور خالی
مرگ تنها دست و پا می زد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر