سه‌شنبه، آذر ۲۵، ۱۳۸۲

صدام دستگير شد!
اين دومين باري است كه خبري را مي شنوم ،اما باورش برايم سخت است . اولين بار جريان 11 سپتامبر بود. چندين بار صحنه را مرور كردم .اما هر بار با خود فكر كردم خواب مي بينم ! مگر ممكن است . فهم دو نكته برايم ممكن نبود .اول اينكه چطور از جانشان گذشتند تا خود را به ساختمان بزنند ؟ و دوم اينكه كدام هدف اين گونه مقدس است كه باعث شد جان اين همه انسان را ظالمانه بگيرند؟آيا ارزشش را داشت؟ به چه قيمتي؟
و اين بار دوم است كه اين گونه خبري را مي شنوم . “صدام دستگير شد!” احساس غريبي دارم . شادم از اينكه اين ديكتاتور بالاخره گرفتار شد. يك جاني ديو سيرت كه بويي از انسانيت نبرده است! يادتان هست مردم عراق چگونه از او حمايت مي كردند؟ چگونه شادي و شعف خود را از ديدن او ابراز مي كردند. همه ي اين احساس ها از روي رعب و وحشتي بود كه حاكم بي انصاف عراق درمدت حكمراني خود در بين مردم ايجاد كرده بود! يك حمايت تو خالي و پوشالي كه مي تواند درسي براي ديكتاتورهاي ديگر نيز باشد ! حالا مردم عراق خوشحالند . شادند .اين شادي به حق است ،اما هنگامي اين شادي كامل مي شود كه مردم عراق ، خود سرنوشتشان را به دست بگيرند وبه قولي آقابالاسري به نام آمريكا نداشته باشند .

هیچ نظری موجود نیست: