جمعه، فروردین ۱۵، ۱۳۸۲

بالاخره اين چند روز مرخصي هم تموم شد ! از امروز بعد از ظهر باز هم بايد برم پادگان تا اين دو هفته هم تموم بشه .در كل 4 ماه آموزشي! باز هم محيط بي روح سربازي و...!
نزديك 20روز مرخصي بودم. اما انگار 2 روز بوده ! چقدر اين زندگي زود مي گذره . كافيه تا يك بار پلك ها رو روي هم بذاريم و برداريم. مي بينيم اين چند روز كه هيچ، عمر ما تموم شد!! كاش زمان كند تر مي گذشت . انگار كسي به دنبال اين موجود چندش آور افتاده كه اي قدر عجله داره كه به خط پايان برسه! وقتي هم به انتهاي خط مي رسه معلوم نيست ما چقدر تونستيم بار و توشه ي سعادتمندي ذخيره كنيم؟!
اين مدت عمر ما چو گل ده روز است........
:(

هیچ نظری موجود نیست: