چهارشنبه، شهریور ۰۶، ۱۳۸۷

حاجاقا شاید خدای ناکرده شما ...

چند روز پیش برای کاری به بانک مراجعه کرده بودم. یک روحانی هم داخل بانک بود و با متصدی یکی از باجه ها صحبت می کرد. نمی دانم مشکلش چه بود. مرد روحانی عمامه اش را طوری روی یکی از گوش هایش گذاشته بودتا معلوم نشود چه چیزی روی گوشش قرار دارد. شاید برای موبایلش بود یا ... نمی دانم! حاجاقا قبول نداشت اشتباه می کند و هی توضیح می خواست و خود توجیه می کرد. متصدی هم که دید این طور نمی شود ادامه داد با کمال احترام گفت" حاجاقا شاید خدای ناکرده شما اشتباه کرده باشین". حاجاقا کارش تمام شد و رفت. بعد ماجرا کلی به کارمند مذکور خندیدیم. طفلک می گفت"آخه قبول نمی کرد. برای همین گفتم...". انقلاب ما به جاهای خوبی نرسید. خیلی ها انتقاد را نمی پذیرند و تنها به این اکتفا می کنند که فلانی از من راضی است. آخر برادر من، شاید خدای ناکرده شما هم اشتباه کرده باشی!

هیچ نظری موجود نیست: