دوشنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۸۱

سلامي دوباره به شما دوستان

امروز هم قصد اندك نگارشي در وجودم متبلور گشت تا بلكه با نوشتن كمي از فشارهاي عصبي روز مره خود بكاهم!
چند وقتي است مجبور شده ام كه كارهاي عقب افتاده ام را سرو ساماني دهم (صد البته بسيار هم واجب است!)ولي هر چه مي خواهم تا بر وقت خودم مسلط شوم انگار آن بر من غالب شده! هر كاري مي كنم جز آن چه بايد انجام دهم! وقت زيادي را با اين دهكده جهاني مي گذرانم كه البته كمتر مثمر ثمر بوده مگر گهگاهي كه از مطالب علمي مورد نيازم در شبكه بهره برده ام. اعتياد به هر صورتي بد است! چرا كه انسان را از راه اعتدال بر حذر مي دارد و تمام افكار وانديشه او را چون خوره اي از بين مي برد! حال ممكن است اين اعتياد از نوع اينترنت باشد!! چه بسا اين اعتياد بد تر از اعتياد به مواد مخدر باشد.آيا شده شما هم دچار اين گونه اعتيادي شده باشيد؟ اين گونه مسايل زاييده تمدن بشري است.تمدني كه رفته رفته انسان ها را دچار فراموشي مي كند.انسان ها از ياد مي برند كه انسان(!) هستند و بايد بر زندگي غالب آيند نه اينكه زندگي آنها را به بردگي بكشاند!! خود من احساس مي كنم اسير زندگي شده ام.
اسارت!! شما حتما از بردگان مصر‚... مطالبي خوانده ايد. در زمان حال شايد نوع اسارت تغيير كرده! يا شايد من اين طور فكر مي كنم!
چه خوب بود در يادم اين مهم باقي مي ماند كه زندگي و زمان را بايد مهار كرد والا.............

در انتها باز متذكر مي شوم اين صفحه هنوز ناقص است.درضمن متن آن هم چندان روان نيست. منتظر ارسال نظرات شما عزيزان هستم. بدرود

هیچ نظری موجود نیست: